جدول جو
جدول جو

معنی سنگ محک - جستجوی لغت در جدول جو

سنگ محک
محک، سنگی که طلا یا نقره را به آن می مالند و عیار آن ها را آزمایش می کنند، وسیله ای برای امتحان یا تعیین ارزش چیزی، سنگ زر
تصویری از سنگ محک
تصویر سنگ محک
فرهنگ فارسی عمید
سنگ محک
(سَ گِ مِ / مَ حَ)
سنگی سیاه و سخت که طلا و نقره را بدان امتحان کنند. (ناظم الاطباء) :
از دل مپرس نیک و بدهر سرشت را
آئینه ست سنگ محک خوب و زشت را.
صائب (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
سنگ محک
سنگ زر زرسنجه زرسنجه
تصویری از سنگ محک
تصویر سنگ محک
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سنگ آهک
تصویر سنگ آهک
سنگی سفید که از آن آهک تهیه می کنند، آن را در کوره های مخصوص تا ۹۵۰ درجۀ سانتی گراد حرارت می دهند تا آهک به دست آید، کربنات کلسیم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سنگ سماک
تصویر سنگ سماک
سنگ سماق، سنگی سخت که خوب صیقل می گیرد و به رنگ های سرخ، سبز، قهوه ای یا خاکستری در می آید و برای ساختن ستون های سنگی و مجسمه و اشیای دیگر به کار می رود، گاه در آن ریزه های کوارتز و فلدسپات نیز دیده می شود، پرفیر
فرهنگ فارسی عمید
(زَ مُ)
دهی از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان اهر است که 191 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(سَ گِ نَ مَ)
نوعی از نمک که از کان برمی آید و به نمک سنگ شهرت دارد. (آنندراج) :
بشور خاست ز دل نامۀ همیشۀ ما
مگر بسنگ نمک شد شکست شیشۀ ما.
محسن تأثیر (از آنندراج).
ز سوز دل نبودهیچ کام خام مرا
پزد ز آتش سنگ نمک طعام مرا.
شوکت بخاری (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(سَ گِ سُ)
رجوع به سنگ سماق شود
لغت نامه دهخدا
(سَ سَ رَ)
دهی است از دهستان راستوپی بخش مرادکوه شهرستان شاهی. دارای 380 تن سکنه است. آب آن از چشمه. محصول آنجا غلات. شغل اهالی زراعت و مختصر گله داری است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(رَ مَ حَل ل / حَ)
اطاق مخصوص به تعیش. (ناظم الاطباء) (از اشتینگاس). حجره ای که برای تعیش و کامرانی مقرر کرده باشند. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
از توابع تنکابن، از توابع دهستان خانقاه پی قائم شهر، قله ای به ارتفاع، ۰۵۰متر در کلاردشت، از توابع دهستان بیرون.، از دهستان بیرون بشم نوشهر
فرهنگ گویش مازندرانی
پل سنگی بر روی رودها و نهرها، نام مرتعی در نور
فرهنگ گویش مازندرانی
تیله ی سنگی
فرهنگ گویش مازندرانی
نام قلعه ای قدیمی که خرابه های آن در جنوب دهکده ی پلور از
فرهنگ گویش مازندرانی
نوعی توکا
فرهنگ گویش مازندرانی